کد مطلب:5802 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:99

عبودیت و بندگی، پایگاه و اساس عروج
پس از درج نظر مفسّر گرانقدر، مرحوم علاّمه طباطبایی رحمه الله، شایسته است نظر شاگرد برجسته ایشان؛ یعنی فقیه عالی رتبه و عارف سالك، آیة الله العظمی حاج میرزا محمّد حسن احمدی فقیه را بیان نماییم. معظم له درباره راز «عبودیّت» چنین تعبیری دارند:

نكته دیگری كه درباره «بِعَبْدِهِ» هست، آن كه راز و رمز عروج، «عبودیّت» است؛ زیرا خداوند در این آیه نفرموده است «اسری برسوله» یا «اسری بمحمده» یا «اسری باحمده»، بلكه عنوان «عبده» را مطرح فرموده است، اشاره به آن كه راه اوج انسان، عبودیت است. انسان در سیر و سلوك عرفانی خود، باید با برنامه بندگی و پرستش خداوند متعال سیر كند كه خداوند متعال این راه عبودیّت را مقرّر فرموده است؛ گویی راه دیگری تعیین نشده است.

«سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ» هرچند «أَسْرَی» جنبه اخباری دارد، یعنی خبر می دهد از جریانی كه بین خدا و عبد خدا واقع شده، ولی جنبه انشایی دارد، گویی به این معنا هست كه اگر كسی از راه عبودیّت گام برداشت و عبودیّت را كامل كرد، خداوند متعال به چنین عبدی، سیر می دهد؛ زیرا در آیه، عنوان «عبد» مطرح شده است و «باء» «بِعَبْدِهِ»، اشاره به مصاحبت و همراهی دارد، گویی آن كس كه راه عبودیّت را انتخاب كرد و در آن راه شبانه رفت كه «إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْءًا وَأَقْوَمُ قِیلا» [1] (سیر نمود) خداوند نیز با او همراهی می كند.

و برنامه «اسراء» بردن در شب (سیر دادن است) را نسبت به وی جاری می سازد.

و این آیه جنبه حكمی و دستوری دارد و جزء آیات الاحكام است، زیرا برنامه عبودیّت و سیر را نشان می دهد.

البته مطالب در این باب بسیار است، ولی از نظر عملی و دستوری، یكی از وظایف الهی لااقل برای اهل معرفت و عرفان این است كه از راه عبودیّت به مراحل عالی برسند تا خداوند متعال، حقایق عالم هستی را به آنان نشان دهد، چون خداوند فرموده است: «لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا» گویی عبودیّت، اساس و پایه نشان دادن و به رؤیت رساندن خداوند سبحان، آیات خود را به عباد و بندگان خالصش می باشد.

از متفرع شدن این جمله «إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ» به دنبال «لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا» می توان این احتمال را داد كه «إِنَّهُ» به «عبد» برگردد كه مصداق آن، حضرت رسول اكرم صلی الله علیه وآله می باشد؛ گویی آن حضرت از راه عبودیّت، آن قدر اوج گرفته است كه خداوند، آیاتش را به او ارائه داده است تا او سمیع و بصیر شود، چه بسا اهل فن براساس جهاتی، یا به تناسب واژه های «سمیع» و «بصیر»، «إِنَّهُ» را به خداوند متعال ارجاع داده اند، ولی آن چه ذكر شد یك احتمالی است در ذیل این آیه شریفه، كه جای دقّت و تأمّل می باشد.

البته منافاتی ندارد كه عنوانی مثل «سمیع» همانند «رحیم» و «رؤوف» بر عبد الهی در این گونه موارد كه حضرت رسول صلی الله علیه وآله می باشد، اطلاق گردد، آن گونه كه در آیه شریفه آمده است: «لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْكُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ» [2] .

نیز برای رفع استبعاد در اطلاق «سمیع» و «بصیر» بر حضرت رسول اكرم صلی الله علیه وآله به این آیه می توان توجّه كرد: «إِنَّا خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا» [3]

بدیهی است كه «سمع» و «بصر» به عنوان مرتبه ای از مراتب آن ها در انسان اطلاق شده است.

از این رو این دو وصف، مراتبی دارد كه بر مواردی، منطبق و متصف می باشد و اختصاصی به حق متعال ندارد. البته ممكن است ادّعا شود كه «إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ» با توجه به اشباه و نظایر آن در قرآن اختصاص به حق متعال دارد.


[1] مزمل (73) آيه 6.

[2] توبه (9) آيه 128.

[3] انسان (76) آيه 2.